چه هیجانی !
می گن این طرح تا آخر تابستون هستش آره؟!
وااااای خدایا تابستون هلاک می شیم که !
راستی سلاااااام
من برگشتم انگاری. باید از اونایی که بازم منو یادشون نرفت یه تشکر ویژه داشته باشم.
زود زود آپ می کنم. قول میدم !!!
آدم بعضی وقتا می مونه چکار کنه....
زندگی سخته انگاری....نه؟! نظر شما چیه؟!
آقا ! یکی اگه مثل من بخواد رو پای خودش واسته، چیکار باید بکنه؟!
خیلی مسخره اس ! امروز زنگ زدم آموزشگاه، ببینم جذب مدرس دارن یا نه...
خانومه همچینی گفت " شما فاقد شرایط سنی هستید" به خودم شک کردم !!! یعنی واقعا هنوز بچه ام؟! نگاه کن چجوری می زنن تو ذوق آدم !!
رنگین کمان صبح پرند....
پایین،سمت چپ،یه رنگین کمان خیلی نازه که اینجا تو عکس رنگین کمانش خیلی واضح نیست اما خیلی ناز بود....
به شبنم قول دادم بذارمش تو وبلاگم....
سلاااام
خوبید؟!
یه کم دیره اما بازم عیدتون مبارک ...
راستش این چند روزه نبودم....
شوخی شوخی یه مسافرت جدی داشتم....جاتون خالی چه هوایی بود کنار دریا... بالا تو جنگل....
رفتم پیش نی نی... اگه بدونید چه بزرگ شده...! چقدر ناز شده... خیلی شیرین شده...
الان که دارم می نویسم یه دنیا دلم براش تنگ شده....
اینم عکسای نی نی ماااا!
دلم می خواد از اونروز اولی که از اینجا رفتم و بشینم تعریف کنم، اما نمی شه یه چیزایی هست که آدما نمی تونن بگن و جاشون فقط فقط تو دلاشونه.... درسته، من برای خودم می نویسم و همه ی شما لطف می کنید و به حرفام گوش میدید اما خیلی وقتا آدم دلش نمی خواد بعضی حرفا و کارا رو دوباره حتی با خودش مرور کنه.... مگه نه؟
خوب اولین چیزی که باید بگم اینه که نی نی خیلی زشت بود! البته اون موقعی که 10_12 روزش بود، یه ماه بعدش که دوباره دیدمش خیلی بهتر شده بود.
بعدش این که این سری آخری که رفتم شمال خیلی خوش گذشت جای همه اتون رو یه عالمه خالی کردم...
دیگه......دیگه اینکه تمام واحدهای این ترم و پاس کردم.... دیگه چیکار کردم؟!!
آهان یادم افتاد....! فکر کنم 9ام بود !! آره پنجشنبه،9/شهریور رفتم کنسرت رضا صادقی.... اونقدر خوب بود که واقعا هرچی بگم کم گفتم... فقط اونایی که رفتن می دونن چقدر خوب بود... یکی مثلا مثل محیا، خبر دارم رفتی، تازشم شیرینی قبولیت یادت نره....!
اینم عکسای نی نی زشته !
ببینید دستش اصلا تو دست من معلوم نیست..... آخیییییییییی نی نی دلم برات تنگ شده !
سلام
امروزم امتحان داشتم.. چرا تموم نمی شن و نمی دونم!؟ این یکی هم مثل بقیه 90% به کرم استاد و دعای خیر مامان بابام و مهربونی خدا بستگی داره !
وای اگه بدونید چقدر دلم واسه نوشتن تنگ شده !!
امروز اومدم بگم یه چند روزی می خوام برم تعطیلات تابستونی.... احتمالا پنجشنبه می خواییم بریم شمال نی نی رو ببینیم. بعدشم که....
خلاصه یه چند روزی واقعا می رم مرخصی...
با همه تونم مواظب خودتون باشید .. دلم خیلی برای اینجا تنگ می شه...
برامم دعا کنید
تا بعد
این چند روزه امتحانا حسابی وقتم و گرفته... اصلا وقت نوشتن ندارم.
الآنم فقط اومدم بگم نی نی تولدت مبارک..... هیپ هیپ هوراااااااا..... بالاخره منم دختر عمه شدم .... خدا کنه به من بری و عین خود خودم بشی !!!
می بینید چقدر قشنگه ؟! یه گل تو دل کویر...
این عکس و یه روز که داشتیم می رفتم دانشگاه گرفتیم.. یادته شبنم؟