می نویسم
به یاد روزهای رفته و لحظه های گذشته، می نویسم و می نگارم آنچه بر من گذشت...
می نویسم از اشک و فریاد، از فغان و ناله های مانده در باد...
از درد و رنج، از تنهایی و بی هم نفسی...
از شکست و نفرت... از کینه می نویسم و از حسرت تا بی نهایت
باورش سخت است اما قلب این مجسمه ی سنگی پر از درد است.....
تا بعد
(باروون)
سلام . متن کوتاهت خیلی زیبا بود .خیلی خوشحالم که وبلاگت به روز شده . خدا کنه که فردا هم باز هم بیایی .
موفق باشی
سلااااااااااام عزیزززززززززززززززززم خوبی گلم؟؟؟
خیلی خوشحالم از اینکه دوباره اووومدددددددددی (بوس)
جات خیلی خالی بود(:دلتنگی)
شیدا جونم متنت خیلی قشنگ بود
مثل همیشه زیبااااا
بازم پیش من بیا گلم
منتظرتم
فقط بهت می گم توهم مثل منی
این دل شوریده باز آید به کنعان غم نخور
ایوووووووووووووووووول
سلام
بلاگ قشنگی داری
موفق باشی