وای خدای من چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود. چند وقته بهت سر نزدم شوریده؟!
امروز که در اتاقت و باز کردم، اولین چیزی که حسابی خورد تو ذوقم بوی خاک رو تاقچه بود !! یه عالمه شرمنده ام به خدا خیلی دلم می خواست زودتر میومدم و یه دستی به سر و گوشت می کشیدم.... گلدونارو آب می دادو و برگای زردشونو می چیدم و.....
فعلا که یه گرد گیری حسابی لازم داری... میدونم از دستم دلخوری ولی قول میدم دختر خوبی بشم و زود به زود بهت سر بزنم. تو هم که تنها نیستی، یه عالمه دوست خوب داری:
هدیه، مرجان، علی، احسان و جواد و تمام اونایی که تو این مدت تنهاییت و میدیدن و تنهات نمی ذاشتن....
امروز اومدم به مرجان بگم تنبل نیستم به خدا یه عالمه کار داشتم، آدما هستن و گرفتاریهاشون...
به محیا بگم من با همه فرق دارم اینقدر می مونم تا بیرونم کنن!!
به احسان بگم دستم به قلم نمیره وگرنه دلم حسابی از این دنیا پره و تا ننویسم حالم خوب نمیشه
از بهرام تشکر کنم و بگم بد نیست دعا یاد بگیره !!! یکی و می شناختم که اونم بلد نبود دعا کنه !!!
از هدیه و بقیه هم یه عالمه تشکر کنم به خاطر اینکه تنهام نذاشتن و بگم یه دنیا همه تونو دوست دارم
سلام . چه عجب دستت به قلم خورد . اما بدون نوشتن باعث آروم شدن روح آدم می شود . موفق باشی
سلام دوست عزیز
از اینکه پس از مدت زمانی دوباره افتخار خواندن مطالب زیبای شما رو پیدا کردم . بسیار خوشحالم . و بی صبرانه منتظر مطالب بعدی شما خواهم بود.
موفق باشید
سلام:
واسه لینک و معرفی وب خود سر بزنید لینک من یادتون نره
دل ما هم برات تنگ شده بود
ننننننننننننننننننننههههههههههههه
:o باورم نمیشههههههههههههههه
شیدا خودتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام. ایمیلتو نخوبه وزیبا