ببر او از یادت
خاطرم را گفتم، به خیال خامت،
شد رفیق راهت؟
تو ندانستی، می دهد آزارت؟
می کشد احساست؟
یادت آید روزی، نشنید حرفهایت ؟
او ندید اشکهایت ؟
خاطرم را گفتم، ببر او از یادت
ببر او از یادت...
سلام شیدا جان شرمنده که دیر اومدم ولی این چند وقته اصلا حالم خوش نبود ببخش خانمی شاد باشی
سلام. خوبید شیدا جون؟ ببخشیدا فضولی کردم تو وبلاگتون. شمام خواستین بیاین فضولی! حتی یبادل لینکم می کنیم!
موفق باشی!
سلام شیدا جون
شعر قشنگی بود . من آپ هستم خوشحال میشم بیای سر بزنی
منتظرم بای بای
سلام
بنام حضرت دوست که هرچه داریم از آن اوست زندگی زندگی زیباست نه به زیبایی حقیقت حقیقت تلخ است نه به تلخی جدایی جدایی سخت است نه به سختی تنهایی***** پرسید به خاطر کی زنده هستی ...؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم "به خاطر تو " بهش گفتم به خاطر هیچ کس ....! پرسید : پس به خاطر چه زنده هستی ...؟ با اینکه دلم فریاد می زد "به خاطر تو " با یک بغض غمگین .... ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی ؟ در حالی که اشک در چیشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است
زندگی به ۳ چیز پایدار است: امید، صبر و گذشت. کسی که هر یک از اینها را داشته باشد هرگز فرو نمی ریزد.
از زندگی هر آنچه لیاقتش را داریم به ما می رسد نه آنچه آرزویش را داریم...
به من سر بزن